سفارش تبلیغ
صبا ویژن

آلزایمر در خواب حمله می‌کند


 

  • آلزایمر در خواب حمله می‌کند

    محققان دانشگاه کالیفرنیا با بررسی و تجزیه و تحلیل بافت‌های مغزی 13 بیمار مبتلا به آلزایمر تعریف جدید را ارائه دادند. به گفته آن‌ها این بیماری مستقیما به مناطقی از مغز حمله می‌کند که باعث بیدار نگه داشتن انسان در طول روز می‌شود. به گفته Jun Oh نویسنده اصلی مقاله: این تعریف بسیار قابل توجه است زیرا تنها یک هسته مغز را از بین نمی‌برد و به کل شبکه حمله می‌کند. 

    Jun Oh و همکارانش معتقدند که افزایش چرت زدن‌های روزانه به دلیل کم خوابی شب گذشته نیست و به خاطر تحلیل رفتن مستقیم نورون‌های تقویت کننده بیداری است. با نگاهی به بافت مغز این تیم دریافت که در سه بخش تقویت کننده بیداری در مغز میزان تولید پروتئین تاو افزایش یافته است. این 3 بخش شامل Locus Coeruleus، هیپوتالاموس جانبی و هسته توبروما میلاری بوده که به طور شگفت آوری 75 درصد نورون‌های خود را از دست داده بودند. 

    به گفته متخصص Lea Grinberg، در همان مراحل ابتدایی بیماری تجمع پروتئین‌های تاو سبب تحلیل رفتن این تقویت کننده‌ها شده است. در میان بسیاری از تلفات نوعی نورون در هیپوتالاموس جانبی بود که نوروپپتیدی به نام orexin تولید می‌کند. این نورون نقش مهمی در بیداری دارد. هنگامی که این نوروپپتید در موش‌ها حذف شود علائمی مانند اختلال خواب‌های انسانی از خود نشان می‌دهند. تحقیقات نشان داد که در بیماران مبتلا به آلزایمر orexin عملا نابود شده و همچنین فراوانی نورون‌های تولید کننده آن نیز تا 71 درصد کاهش یافته بود. 

    در حالی که آلزایمر بیشتر با مشکلات حافظه همراه است اما اختلالات خواب یک مشکل شایع بوده و می‌تواند خیلی زودتر ظاهر شود. به همین دلیل دانشمندان به دنبال پیدا کردن ارتباطی دقیق بین چرت زدن بیش از حد و آلزایمر هستند تا بتوانند به تشخیص سریعتر این بیماری کمک کنند. 

    sciencealert

    2121




ناسا یا شرکت‌های خصوصی، کدام‌یک زودتر ماه را فتح می‌کنند؟


 

  • ناسا یا شرکت‌های خصوصی، کدام‌یک زودتر ماه را فتح می‌کنند؟

    زومیت نوشت: شرکت‌های خصوصی در حال کمک به ناسا برای بازگشت به ماه هستند، اما در همین حال ممکن است که این شرکت‌ها خود بزرگ‌ترین رقبای ناسا نیز باشند. با توجه به اینکه شرکت‌های خصوصی تصمیم دارند در آینده‌ای نزدیک فضانوردان خود را به ماه بفرستند، این امکان وجود دارد که فضانوردان یکی از این شرکت‌های خصوصی، زودتر از آژانس فضایی پای خود را روی سطح کره ماه بگذارند. اما رقابت فضایی بخش دولتی با خصوصی موضوعی نیست که ناسا نسبت به آن احساس رقابت کند. در حقیقت، برنامه‌های آژانس فضایی برای بازگشت دوباره به ماه به‌جای روندی رقابتی، بر همکاری‌های نزدیک با این شرکت‌های خصوصی استوار است.

    وِندی وایتمن کاب در مکاتبه‌ای که با خبرگزاری اسپیس‌دات‌کام داشت، گفت: این رقابت‌ها برای بخش دولتی و خصوصی متفاوت هستند.

    وایتمن کاب که استاد «دانشکده مطالعات هوافضای نیروی هوایی ایالات متحده (SAASS)» در پایگاه نیروی هوایی ماکسول مونتگمری است، پویایی‌های سازمانی در سیاست‌گذاری‌های اکتشافات فضایی را بررسی می‌کند. او تأکید دارد آنچه در این مصاحبه از آن صحبت می‌کند، صرفا عقاید شخصی‌اش است و لزوما بازتاب نظرات نیروی هوایی یا وزارت دفاع ایالات متحده آمریکا نیست. او می‌گوید فناوری برای هیچ‌کدام از این دو بخش مسئله‌ی پیچیده‌ای نیست. توانایی سفر به ماه از دهه‌ی 1960 وجود داشته؛ اما آنچه (اکنون) تفاوت دارد، اراده‌ی انجام آن است.

    تیمی جهانی

    فشار برای بازگشت به ماه برای ناسا از دسامبر سال 2017 شروع شد. در این زمان بود که دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور ایالات متحده دستورالعمل سیاست فضایی را برای فرستادن انسان به کره ماه و حضور دائمی در آنجا به امضا رساند. اوایل سال جاری نیز مایک پِنس، معاون اول رئیس‌جمهور به ناسا گفت که باید تا سال 2024، اولین گام‌های خود را روی ماه بگذارد؛ درحالی‌که پیش‌تر زمان‌بندی بازگشت به ماه برای سال 2028 برنامه‌ریزی شده بود. ضرب‌العجل اعلام‌شده از سوی پنس، به‌وضوح نیاز به تکاپوی بیش‌تری در ناسا دارد و همین‌طور به‌طور غیرمستقیم فشار مضاعفی را نیز بر آژانس فضایی تحمیل می‌کند.

    فضاپیمای سرنشین‌دار اوریون و گردونه خدمات برنامه‌ی آرتمیس

    فضاپیمای سرنشین‌دار اوریون و گردونه خدمات برنامه‌ی آرتمیس 

    برنامه «آرتمیس (Artemis)» ناسا نیز برای دستیابی به همین هدف شروع به کار کرده است. آرتمیس در اساطیر یونان باستان، خواهر دوقلوی آپولو و خدابانوی ماه بود. فضاپیمای «اوریون (Orion)» آژانس فضایی نیز فضانوردان را به «سکوی مداری گیت‌وی (LOP-G)» خواهد برد. ناسا تصمیم دارد که ساخت این ایستگاه فضایی کوچک را در اوایل دهه‌ی 2020 در مدار ماه شروع کند. سپس، سطح‌نشین‌های ناسا از طریق آن به سطح ماه فرستاده خواهند شد.

    ناسا باید تا سال 2024 اولین گام‌هایش را پس از نیم‌قرن روی ماه بگذارد

    با این حال، آژانس فضایی به‌تنهایی به این اهداف دست نخواهد یافت. مارشال اسمیت، مدیر برنامه اکتشافات فضانوردی ماه در مقر ناسا در واشنگتن گفت: ما (ناسا) قبلا همکاری‌های لازم را با شرکای تجاری خود برای ساخت این سامانه‌ها شروع کرده‌ایم. و بعدا همکاری‌های خود را نیز با شرکای بین‌المللی برای ساخت گیت‌وی آغاز خواهیم کردیم.  

    آژانس فضایی هم‌اکنون مشغول کار با 11 شرکت برای ساخت گیت‌وی و سامانه‌ها و سخت‌افزارهای مرتبط به آن است. ماه مه سال جاری (اردیبهشت 98) بود که ناسا قراردادی را با شرکت «ماکسار تکنالجیز (Maxar Technologies)» منعقد کرد تا اولین بخش مهم گیت‌وی را بسازد. همچنین آژانس فضایی اعلام کرد که با سه شرکت قراردادهایی به امضا رسانده تا به‌وسیله‌ی سطح‌نشین‌های کوچکِ رباتیک آزمایش‌هایی را روی ماه انجام دهند. هر چند یکی از این سه شرکت اخیرا اعلام کرد که با توجه به زمان‌بندی‌های انجام گرفته، امکان تحویل به موقع سخت‌افزارهای ناسا را نخواهد داشت و به همین دلیل قرارداد خود با ناسا را فسخ کرد.

    اولین مدل‌های 3 سطح‌نشین

    اولین مدل‌های 3 سطح‌نشینی که ناسا برای برنامه آرتمیس انتخاب کرده است. از چپ به راست: «پَرگرین» ساخت آستروباتیک، «نوآ-سی» ساخت انشیوتیو مَشین و «زِد-01» از اوربیت‌بیاند

    ناسا در ماه ژوئن (خرداد) از صنایع هوافضا درخواست کرد که راهی برای تحویل محموله‌ها به گیت‌وی پیدا کنند. این راه باید دقیقا مانند روش شرکت‌های اسپیس‌ایکس و نورثروپ گرومن برای رساندن محموله‌های ناسا با سامانه‌های رباتیک به ایستگاه فضایی بین‌المللی باشد. ناسا علاوه بر شرکت‌های خصوصی در برنامه آرتمیس با سایر کشورها نیز همکاری می‌کند.  اسمیت گفت: شرکای بین‌المللی بخش مهمی از برنامه ماه ناسا هستند و به هدف ما برای حضور دائمی در ماه تا سال 2028 یاری خواهند رساند.

    رقبای تجاری

    اما شرکت‌های خصوصی فضایی صرفا تمرکز خود را روی یاری‌رسانی به ناسا برای بازگشت به ماه نگذاشته‌اند. شرکت‌هایی مانند اسپیس‌ایکس و بلو ارجین قبلا بارها از برنامه‌های اکتشافی خود برای سفر به ماه صحبت کردند. شرکت اسپیس‌ایکس هم‌اکنون مشغول طراحی فضاپیمای 100 سرنشینه‌ای به نام «استارشیپ (Starship)» است. ایلان ماسک اعلام کرده که این فضاپیما در صورت عملیاتی شدن قادر به حمل فضانوردان و محموله‌های فضایی به ماه و مریخ و دیگر اجرام و کرات منظومه شمسی خواهد بود. فضاپیمای استارشیپ به‌وسیله‌ی موشک عظیمی به نام «سوپر هِوی (Super Heavy)» از سطح زمین به فضا پرتاب خواهد شد.

    شرکای بین‌المللی بخش مهمی از برنامه ماه ناسا هستند

     اسپیس‌ایکس همین حالا هم برنامه‌ای برای یک سفر گردشگری به‌وسیله‌ی فضاپیمای استارشیپ-موشک سوپر هوی برای سال 2023 دارد. شرکت امیدوار است که این فضاپیما و موشک بتوانند تا سال 2021 به مرحله عملیاتی برسند و بتوانند برخی برنامه‌های تجاری شرکت - احتمالا حمل ماهواره‌های تجاری - را برعهده بگیرند.

    نمای کلی از سکوی مداری ماه- دروازه

    نمای کلی از طرح گیت‌وی. در تصویر می‌توانید مشاهده کنید که هر بخش ایستگاه مداری توسط چه سازمان یا شرکتی ساخته می‌شود  

    شرکت بلو ارجین که توسط جِف بزوس، بنیان‌گذار آمازون تأسیس شده، هم‌اکنون مشغول ساخت و طراحی سطح‌نشین بزرگی به نام «بلو مون (Blue Moon)» است که قصد دارد ابزارهای علمی، ماه‌نورد و در نهایت فضانوردان را به ماه برساند. بزوس مشتریان احتمالی زیادی به‌غیر از ناسا برای کاوشگر بلو مون خود متصور است.

    بزوس در مراسم معرفی ماه‌نورد خود در مه 2019 (اردیبهشت 98) به خبرنگاران گفت: مشتریان در خصوص قابلیت فرود نرم محموله، ماه‌نوردها، ابزارها و وسایل آزمایش‌های علمی روی سطح ماه هیجان‌زده هستند. امروز، چنین قابلیتی وجود ندارد.

    شرکت خصوصی دیگر، «موون اکسپرس (Moon Express)» است که تلاش می‌کند اولین شرکت خصوصی باشد که با فضاپیماهای رباتیک به ماه می‌رود. موون اکسپرس در سال 2016، اولین شرکت خصوصی بود که توانست تأییدیه دولت ایالات متحده را برای ارسال یک فضاپیمای رباتیک به سطح ماه دریافت کند.

    دید ما به ماه به‌مثابه هشتمین قاره‌ی کره زمین است

    آلن برنستین، معاون توسعه جهانی موون اکسپرس، سال گذشته در کارگاه علوم ماه در مرکز تحقیقات ایمز ناسا در کالیفرنیا گفت: چشم‌انداز ما واقعا گسترش قلمروی اقتصادی و اجتماعی کره زمین با گنجاندن ماه در آن است. دید ما به ماه به‌مثابه‌ی هشتمین قاره‌ی کره زمین است تا بتوانیم در آن مانند هر قاره‌ی دیگری روی زمین اکتشاف و همچنین استخراج منابع را انجام دهیم.

    شرکت «آستروباتیک (Astrobotic)» نیز قصد داشت که سطح‌نشین خود «پَرگرین (Peregrine) را در سال 2019 به ماه ارسال کند، اما این برنامه اخیرا تا سال2020 یا 2021 به تأخیر افتاد.

    دَن هندریکسون، معاون توسعه‌ی تجاری آستروباتیک در خلال نشست فضایی که در ماه فوریه (اسفند 97) در واشنگتن برگزار شد، گفت: ما در آستروباتیک سعی می‌کنیم تا حد امکان به‌لحاظ فنی بسیار منضبط عمل کنیم. تلاش می‌کنیم با کل صنایع (فضایی) در مورد وضعیت فعلی خود صادق باشیم.

    در حالی که این صنایع فضایی بخش خصوصی دسترسی کافی به فناوری‌های لازم برای رسیدن به ماه را دارند، وایتمن کاب می‌گوید: آن‌ها (شرکت‌های خصوصی) باید ابتدا به اثبات برسانند که سامانه‌هایشان اساسا ایمن و قابل اعتماد هستند تا بتوانند مشتریان دست به نقد را جذب کنند.

    در همین حال، شرکت‌های خصوصی تشریفات اداری کمتری نسبت به ناسا با میراثی 60 ساله اخیرش دارند. وایتمن کاب می‌گوید: تشریفات اداری ناسا از دهه‌ی 1960 رکود داشته است. این امر موجب می‌شود ناسا در عقد قرارداد، اعمال تغییرات و سازگاری با شرایط جدید با دشواری‌هایی مواجه شود. از سوی دیگر، شرکت‌های خصوصی نشان دادند که توانایی انسجام کاری، تغییر طرح‌ها و فناوری‌ها را تقریبا به سرعت دارند که مزایای خاص خود را دارد.  

    پیش به سوی ماه بدون ناسا!

    برای ناسا، بازگشت به ماه ممکن است مشکلات خاص خود را داشته باشد. پس از آنکه پرزیدنت ترامپ خواستار بازگشت به ماه شد، آژانس فضایی هدف خود را روی رسیدن به ماه تا سال 2028 تعیین کرد. دولت ترامپ که از برنامه 10 ساله‌ی ناسا راضی نبود، برنامه‌ی ناسا را تا سال 2024 جلو انداخت تا بازگشت به ماه، در دور دوم ریاست جمهوری ترامپ محقق شود. ناسا نیز از آن زمان تلاش‌های خود را برای بازگشت به ماه مضاعف کرده است و حتی جیم برایدنستاین، مدیر ناسا پیش‌تر اعلام کرده بود یکی از فضانوردانی که در سال 2024 به ماه سفر می‌کند، زن خواهد بود.

    اما ترامپ اولین رئیس‌جمهور ایالات متحده نیست که خواستار بازگشت به ماه شده است. جرج بوش پدر در سال 1989، در دوره‌ی ریاست‌جمهوری خود پیشنهاد یک طرح بلندپروازانه را برای ساخت ایستگاه فضایی در مدار زمین، اکتشافات سرنشین‌دار در ماه و در نهایت، مأموریت‌های فضایی سرنشین‌دار به مریخ را داد. به گفته‌ی دپارتمان تاریخ ناسا، واکنش کاخ سفید و کنگره نسبت به طرح ناسا در وهله‌ی اول به دلیل برآوردها هزینه‌ها (که قطعا هزینه‌ای گزاف روی دست کنگره می‌گذاشت) مخالفت شدید بود. و چند سال بعد، دولت بیل کلینتون با سیاست‌های فضایی ملی خود در سال 1996، اکتشافات فضایی انسانی را از دستور کار دولت خارج کرد.

    جورج دبلیو بوش (بوش پسر) نیز در سال 2004، میخ آخر را به تابوت برنامه اکتشافات ماه زد. در آن زمان، برنامه‌ی ناسا این بود که فضانوردان را تا اوایل سال 2015 به ماه بازگرداند. این طرح در سال 2010 با روی کار آمدن دولت باراک اوباما لغو شد. دولت اوباما تصمیم گرفت به‌جای آن، فضانوردان را تا سال 2025 به سیارکی در نزدیکی زمین ارسال کند تا راه را برای سفرهای طولانی‌تر به مریخ یا کرات دوردست دیگر هموار کند.

    تصویر مفهومی که سکوی مداری ماه- دروازه

    تصویر مفهومی که گیت‌وی را در حال گردش به دور مدار ماه نشان می‌دهد

    تغییر مواضع سیاسی یادشده احتمالا موجب آن شد که مایک پِنس، بازگشت آمریکایی‌ها به کره ماه را جلو بیاندازد؛ اتفاقی که ممکن است این‌بار به رقابت فضایی قرن بیست‌ویکم با روسیه و چین بیانجامد. اما این رقابت فضایی بین‌المللی ممکن است واقعی‌تر از رقابت دهه‌ی 1960 باشد که بیشتر در آن منافع سیاسی حائز اهمیت بود. وایتمن کاب گفت:وقتی ایده‌ی یک رقابت فضایی جدید به ذهن‌ها متبادر می‌شود، معمولا تمایلات سیاسی منتهی به خرج کردن پول بیش‌تری در بخش فضا می‌شود.

    او در ادامه افزود هیچ شواهد مؤثقی در دست نیست که نشان دهد روسیه و چین قابلیت رفتن به ماه در کوتاه مدت را داشته باشند. وایتمن کاب گفت: از سوی دیگر، اگر سیاستمداران یا عموم مردم (آمریکا) از اهداف روسیه یا چین دچار واهمه شوند، ممکن است مایل باشند برای پروژه‌ی آرتمیس هزینه کنند تا آمریکایی‌ها را تا سال 2024 به ماه برگردانند.

    در گذشته، خط‌مشی‌های ناسا ممکن بود با تغییر چشم‌اندازهای سیاسی تغییر کند، اما با وارد شدن بخش‌های خصوصی به اکتشافات ماه، احتمالا مشکلات عدیده‌ای برای آژانس فضایی به وجود می‌آید. وایتمن کاب گفت: اگر شرکت‌های خصوصی زودتر به ماه بروند، این اتفاق احتمالا بحران وجودی برای ناسا به همراه خواهد داشت. در واقع مسئله این است: اگر شرکت‌های خصوصی می‌توانند چنین کاری انجام دهند، دیگر چه نیازی به ناسا است؟ به عبارت دیگر، اگر ناسا نتواند به ماه برسد، مسئله فقط این است که چه کسی (شرکت یا کشوری) زودتر به ماه می‌رسد. یعنی برنده‌ی رقابت فضایی جدید چه کسی خواهد بود؟

    2121




چیدمان لوکس خانه های ایرانی


 

  • چیدمان لوکس خانه های ایرانی

    دکوراسیون لوکس خانه های ایرانی

    دکوراسیون لوکس خانه های ایرانی«تابناک باتو» ـ همان طور که اشاره شد، آن چیزی که دکوراتور‌ها و طراحان داخلی در خارج کشور به عنوان دکوراسیون لوکس انجام می‎دهند، با چیزی که ما در ایران می‌بینیم متفاوت است.

    دکوراسیون لوکس خانه‌های ایرانی و طراحی داخلی آن چگونه است؟

    امروزه تعداد سبک‌های دکوراسیون داخلی به اندازه‌ای زیاد است که شاید در بعضی مواقع نتوانیم حتی آن‌ها را از یکدیگر تشخیص دهیم و به طور قطع بگوییم که به طور مثال این سبک معاصر است یا مدرن. مسلما این موضوع باعث شده تا مرز مشخصی بین این سبک‌ها وجود نداشته باشد و در نتیجه محدودیت طراحی‌ها هم کم‌تر شوند. یعنی یک طراح یا دکوراتور بتواند از این نزدیکی سبک‌ها برای رسیدن به کیفیت فضایی بالاتر و برآورده کردن سلیقه‌های مختلف نهایت بهره را ببرد.

    طراحی داخلی لوکس نیز یکی از مواردی است که در ایران با تعاریف مختلف شناخته شده و در حالت کلی می‎تواند جلوه‌هایی گوناگون داشته باشد.

    دکوراسیون لوکس خانه های ایرانی

    آن چه که از دکوراسیون لوکس در بین ما ایرانی‌ها تعریف می‎شود سبکی شبیه به سبک کلاسیک است که شاید با واژه‌هایی مانند دکوراسیون لاکچری نیز به کار گرفته می‎شود. اما اگر بخواهیم به طور مشخص تعریفی از دکوراسیون لوکس داشته باشیم باید بگوییم که این واژه به عنوان یک سبک شناخته نشده بلکه بیشتر به یک سبک زندگی اتلاق شده که نه فقط دکوراسیون بلکه مسائل زیادی را در زندگی‎ شامل می‎شود. اما در مورد طراحی داخلی لوکس، که موضوع مورد نظر مااست، منظور طراحی مجلل، درخشان و خاصی است که المان‌های زیادی آن را تشکیل می‎دهند. بعضی از این عناصر را که در خانه‌های ایرانی بیش‌تر دیده می‎شود با هم می‎بینیم.

    مبلمان

    همان طور که اشاره شد، آن چیزی که دکوراتور‌ها و طراحان داخلی در خارج کشور به عنوان دکوراسیون لوکس انجام می‎دهند، با چیزی که ما در ایران می‌بینیم متفاوت است.

    دکوراسیون لوکس خانه های ایرانی

    معمولا مبلمان کلاسیک بیش‌تر برای دکوراسیون لوکس استفاده می‎شود، اما با توجه به تعریفی که از دکوراسیون لوکس شده است می‎توان از مبلمان چرمی شیک نیز در رنگ‌های سفید، مشکی و قهوه‌ای بهره برد.

     

    باید توجه داشت که سبک‌های کلاسیک و مدرن هم می‎توانند لوکس باشند! به طور مثال می‎توان دکوراسیون کلاسیک لوکس و مدرن لوکس را برای خانه هایمان انتخاب کنیم. پس نباید تصور شود که مبلمان حتما باید مبلمان کلاسیک با تجملات و تزیینات فراوان انتخاب شوند.

    رنگ در دکوراسیون لوکس

    دکوراسیون لوکس خانه های ایرانی

    با توجه به طراحی داخلی خانه‌های ایرانی، دکورسیون لوکس طلایی طرفداران بسیاری دارد. معمولا از سفید و مشکی به عنوان مکمل رنگ طلایی استفاده می‎شود، اما علاوه بر این ترکیب رنگ ها، رنگ‌هایی مانند خاکستری، سورمه ای، سبز یشمی و زرشکی نیز به کار می‎رود. همان طور که در تصاویر نیز مشاهده می‎کنید، این رنگ‌ها در فضا‌های مختلف یک خانه لوکس مانند نشیمن، پذیرایی، سرویس بهداشتی و اتاق خواب‌ها استفاده می‎شوند.

    دکوراسیون لوکس خانه های ایرانی

    دکوراسیون لوکس خانه ایرانی با المان‌های لوکس

    بعضی از طراحان داخلی و دکوراتور‌ها معتقدند: داشتن یک دکوراسیون لوکس مستلزم به کار بردن وسایل گران قیمت و برند‌های معروف است، اما از طرف دیگر، بسیاری نیز بر این باورند که استفاده از المان‌هایی خاص و منحصر به فرد مهم‌تر بوده و می‎توانند ارزان‌تر تمام شوند.

    دکوراسیون لوکس خانه های ایرانی

    از آن جا که یک دکوراسیون لوکس نشان دهنده شکوه و جلال یک خانه است، آینه‌ها به خوبی این نیاز را برآورده می‎کنند. علاوه بر این، به کار بردن متریال‌هایی مانند استیل براق، سنگ و سطوح چوبی براق نیز باید مورد توجه قرار گیرند.

    در کنار همه این موارد، استفاده از یک یا چند المان و اکسسوری لوکس بسیار اهمیت دارد. این وسایل می‎توانند شامل کاناپه‌های تکی خاص، آباژور‌ها و لوستر‌های لوکس و … نیز باشند.


    دکوراسیون لوکس خانه های ایرانیچیدانه




نسلی که در آفساید ماند!


 

  • نسلی که در آفساید ماند!

    نسلی که در آفساید ماند!

    نسلی که در آفساید ماند!«تابناک باتو» ـ من اینجا به عنوان یک فرد موفق حضور نیافتم. تنها چیزی که باعث شد من در اینجا حضور یابم این بود که بتوانم نماینده یک نسل باشم و روایتی از آرزو‌های تحقق نیافته یک نسل را به شما ارائه دهم. روایتی که فکر می‌کنم شنیدن آن برای شما که نسل بعد از منید، لازم باشد.

    یک

    من متولد سال 1366 هستم. سالی که سال‌ها بعد فهمیدم سالی است که سرنوشت جنگ 8 ساله ما در آن تغییر کرده است؛ سالی که تقریباً با یک پیروزی مهم به نام کربلای 5 آغاز شد و با سقوط فاو به پایان رسید. مشتقّ نمودار روحیه و امید نظامی ایرانی‌ها احتمالا در همان ایام تولد من بود که در جایی پشت جبهه‌ها صفر شده بود؛ و این چیزی بود که احتمالاً جوان‌های انقلابی و مخلصی مثل عموی 17 ساله من که در فاو به شهادت رسیدند هیچ وقت از این مسأله مطلع نشدند.

    دو

    درست است که جنگ را بخاطر ندارم، اما بقایای فضای دهه شصت را در کودکی ام به خوبی حس کردم: از اینکه همه ما لباس‌های گشاد خواهر و برادر‌های بزرگترمان را می‌پوشیدیم، اسباب بازی‌ها بیشتر دست ساز بود، داشتن توپ فوتبال رؤیا بود و داشتن لباس ورزشی یک اتفاق لاکچری محسوب می‌شد، دسته و مرتب کردن کوپن‌ها یکی از تفریحات ما بود، از اینکه مجبور بودیم ساعت‌ها دست در دست مادرانمان در صف‌های طولانی بایستیم و بعد از آن مهر‌های ریز و درشت و رنگ و وارنگ توی شناسنامه مان را بشماریم و به هم نشان دهیم، صفحه‌ای از شناسنامه که حالا حذف شده و شما آن را ندیده اید. از اینکه دفتر مشق‌های خواهر و برادر‌های بزرگترمان را با پاک کن‌های نارنجی-آبی پاک می‌کردیم تا در آن‌ها دوباره بنویسیم، از اینکه ماشین بیشتر آدم‌ها پیکان بود و بیشتر پیکان‌ها سفید یخچالی؛ کودکی ما هنوز در ادامه اقتصاد دهه شصت محسوب می‌شد. با این حال فکر می‌کنم مشتق نمودار رفاه اقتصادی خیلی از خانواده‌ها در همان بچگی ما بود که صفر شد: تخت، کمد، مبل و تلویزیون‌های رنگی بزرگتر از قوطی‌های همیشه برفکی کوچک قبلی وارد خانه‌ها شد. 10-12 ساله بودم که زندگی داشت یک رنگ و بوی تازه‌ای پیدا می‌کرد.

    سه

    کم کم می‌تی کومان و‌ای کیوسان رفتند و سوباسا اوزارا و آن شرلی و کارآگاه گجت از راه رسیدند و این در عالم کودکی ما یعنی دنیا در حال عوض شدن بود. یک روز بی خبر بابا با ویدیو به خانه آمد و این معنایش آن بود که همسایه مان که در خانه شان یواشکی ویدیو می‌دیدند، دیگر آدم‌های بدی به حساب نمی‌آمدند! ویدئو کلوپ‌ها آزاد شدند و میکرو و سگا که انقلابی در سرگرمی نسل من محسوب می‌شدند، از راه رسیدند. تلویزیون موسیقی شاد پخش می‌کرد، زن‌های توی فیلم‌های خارجی ناگهان بی حجاب شدند و توی خیابان‌ها عکس گل و بلبل جای دیوار‌های رنگ و رو رفته با جملات انقلابی سبز می‌شدند. بعداً فهمیدم که این‌ها نشانه‌هایی بوده از اینکه مشتق نمودار دیگری هم در کودکی ما صفر شده بود که به آن می‌گفتند ایدئولوژی! وقتی با پیکان بابا از تبریز به تهران می‌آمدیم، فروشگاه رفاه دم حرم امام، بزرگراه‌های تهران با آن بیلبورد‌های بزرگش، شبکه 5 که دیجیمون و کبرا 11 و روبوکاپ پخش می‌کرد، باغ وحش و سیرک و پارک ارم با اون ترن هوایی معروفش که دل از ما برده بود و بعداً پارک آبی، تهران را به نقطه آمال و آرزو‌های ما و قلب تپنده تغییراتی که بوی آینده از آن به مشام می‌رسید، تبدیل کرده بود.

    نسلی که در آفساید ماند!

    چهار

    نمی‌دانم چرا آن موقع که ما بچه بودیم، عجیب علم بهتر از ثروت بود! با اینکه توی کتابخانه‌های خانه هایمان پر بود از کتاب‌های زرد، قهوه ای، تکه پاره، قطع جیبی و اینطور چیز‌های کسل کننده؛ مامان بابا‌های ما برایمان کتاب‌های به من بگو چرا، داستان‌های ژول ورن، انواع و اقسام کتاب‌های رنگی و عکسدار علمی درباره نجوم و شیمی و فیزیک و ریاضی و الکترونیک و اینطور چیز‌ها می‌خریدند. (کامپیوتر هنوز وارد خانه‌ها نشده بود).

    همینطور شد که قرار شد من هم مثل برادرم امتحان مدرسه تیزهوشان بدهم و بعد از آن بود که شدم دانش آموز مدرسه تیزهوشان تبریز. این جوّ آنجا خیلی شدیدتر بود بخصوص که مدام اخباری از مدرسه علامه حلی تهران به ما می‌رسید که به ما اینطور القا می‌کرد که انگار دارند در تهران آپولو هوا می‌کنند و ما اینجا در شهرستان به کلی از ولایت علم پرت افتاده ایم! در واقع با همین جوّ دانشمند شدن بود که چند سال بعد کنکور دادم، ولی از بد روزگار وقتی از دانشگاه بیرون آمدم فهمیدم که مشتق یک نمودار دیگر هم این وسط‌ها صفر شده! وقتی ما از دانشگاه فارغ التحصیل شدیم بدیهی بود که این ثروت است که از علم بهتر است و ما را می‌گویی انگار دیوانه‌ها که تازه از غار اصحاب کهف بیرون آمده ایم!

    پنج

    ناگهان شغل پدر از تبریز به تهران منتقل شد و من هم در عرض یک تابستان، شدم دانش آموز دبیرستان علامه حلّی تهران. در تبریز به اعتبار مادرم که شیرازی بود «فاس جَدَ» حساب می‌شدم و در تهران به اعتبار اینکه پدرم ترک بود و از تبریز آمده بودم «بادوم ترکه». برای من بعنوان یک بچه شهرستانی عاشق علم که معصومانه به ریاضی و فیزیک عشق می‌ورزیدم و خیال فتح قله‌های علم را در خودم می‌پروراندم، معلوم بود که باید رشته ریاضی-فیزیک را انتخاب کنم. با این حال جو داغ المپیاد و روبوتیک و بعداً کنکور در دبیرستان علامه حلی تهران، به تدریج حس دوگانه‌ای در من ایجاد کرده بود: آیا واقعاً بین درس خواندن و دانشمند شدن رابطه‌ای وجود داشت؟

    بدون آنکه دلیل آن را بفهمم، نه کلاس درس برایم جذابیت داشت و نه فعالیت‌های فوق برنامه‌ای المپیادی و تنها دلخوشیم شد کتابخانه بزرگ مدرسه. از برادران کارامازوف داستا یوفسکی و جنگ و صح تولستوی و جان شیفته رومن رولان و دن آرام شولوخف تا پدر مادر ما متهمیم شریعتی و مدیر مدرسه آل احمد و من اوی امیرخانی و حتی هری پاتر که تازه همان سال‌ها در حال انتشار بود، هرچه به دستم می‌رسید می‌خواندم. همینطوری به خاطر علاقه در المپیاد فیزیک شرکت کردم و با اینکه جزو تیم شاخ‌های المپیادی مدرسه نبودم، قبول شدم. در حالی که فکر می‌کردم در المپیاد فیزیک قرار است چیز‌هایی درباره نظریه نسبیت یا کوانتوم یاد بگیریم، باشگاه دانش پژوهان جوان را یک آموزشگاه حل مسائل المپیادی دیدم و یک بار دیگر سرخورده شدم. بازگشتم به سر میز کنکور.

    شش

    در کنکور سال 84 رتبه 25 کنکور شدم و دوست داشتم رشته فیزیک بخوانم، اما پدرم، مثل همه پدر‌ها از من خواست که «مهندس» شوم. ترتیب انتخاب رشته هم که معلوم بود و طبق آن ترتیب مشخص ارزشگذاری رشته‌ها من باید برق شریف را انتخاب می‌کردم، اما از سر لجبازی مکانیک شریف را انتخاب کردم، با اینکه علاقه‌ای هم به آن نداشتم.
    با اینرسی رتبه بالای کنکور و المپیادی بودن یک سال اول را با شتاب پشت سر گذاشتم. بهترین نمره لیسانسم، 20 ریاضی یک بود که مدت‌ها با آن پز می‌دادم، تا همین اواخر که ناباورانه استاد آنرا در تلویزیون، با لباس آبی زندانی‌ها و یک کلت در کلانتری و دادگاه نشان داد. نمی‌دانم چرا ایشان متوجه نبود که با شلیک به همسرش، دارد همزمان به نشانه‌های افتخار روی سینه‌ی کلی نخبه مملکت شلیک می‌کند.

    راستش را بگویم، اینکه این همه آمال و آرزو و رنج و سختی برای ورود به بهترین دانشگاه ایران، دوباره اینقدر زود به کلاس و درس و پاس کردن پشت سر هم و هول هولکی 140 واحد درسی تنزل کرده بود، خیلی توی ذوقم خورد. اما دو تجربه قبلی در مواجهه با دبیرستان علامه حلی و المپیاد و باشگاه دانش پژوهان کمکم کرد که کمی واقع بینانه‌تر به موضوع نگاه کنم و راحت‌تر با ماجرا کنار بیایم. حالا کاملاً فهمیده بودم که مسیر علم و مسیر درس خواندن و تحصیل دو مسیر مختلف هستند و نباید آن‌ها را با هم قاطی کرد. چند سال بعد وقتی سال پایینی‌های من، دیگر رشته ریاضی را کمتر انتخاب کردند، رشته‌های مهندسی از رونق افتادند و رشته‌های پزشکی روی بورس آمدند، متوجه شدم که دقیقاً بین همان سال‌های 85-90 که من اعتمادم را به تصور رایج از تحصیلات از دست می‌دادم، بوده که مشتق اعتماد عمومی به ریل گذاری‌های نظام آموزشی ما هم در حال صفر شدن بود.
    فکر می‌کنم در این یک مورد نسل شما از نسل من خیلی جلوتر باشد که به جای جوگیری و دنباله روی از رفتار جمعی و اعتماد به مشهورات و تصمیمات دیگران، به این نتیجه –که ما خیلی دیر به آن رسیدیم- رسیده اید که این خود ماییم که در نهایت باید گلیممان را از آب بیرون بکشیم و توقعی از هیچکس دیگری نباید داشت.

    هفت

    توی دانشگاه یک مشکل مضاعف پیدا کردم و آن هم با کلمه «نخبه» بود. بنیاد نخبگان تازه تأسیس شده بود و حالا به جای کلمه قدیمی‌تر «تیزهوش»، نخبه صدایمان می‌کردند. این در حالی بود که من در چاردیواری دانشگاه هیچ حسی از بیرون، چه صنعت باشد یا اقتصاد یا جامعه یا توسعه یا سیاست، نداشتم، چه برسد به اینکه بخواهم «نخبه این کشور» باشم. مشکلم وقتی حادتر شد که فهمیدم اسم دانشگاه شریف به خاطر این شریف نیست که آدم‌های شریفی مثل آقای شرافت سریال هیولا در آن رفت و آمد داشتند، بلکه در اصل بخاطر یک دانشجوی ورودی سال 1345 دانشگاه سلطنتی آریامهر است. دانشجوی مبارزی که قطعاً خودش خبر نداشت که در همان زمان شهادتش در سال 1354 رژیم پهلوی هم در حال صفر شدن بود.

    نسل ما با دو کلمه «تیزهوش» و «نخبه» باد شده بود و حالا همین دو کلمه بلای جان من شده بودند. من که دوباره حسابی از قیل و قال کلاس و درس خسته بودم، معبدم شدم تشکلی به اسم بسیج دانشجویی که از نفس خمینی روییده بود و با خون شهدا آبیاری شده بود. از آن به بعد همه فکر و ذکر ما بعنوان دانشجوی بسیجی شد مطالعه و بحث کردن درباره پیشرفت کشور، و فکر کردن درباره ساختن دنیای بهتری برای مردم ایران و حتی جهان، آن هم در شرایطی که عمده انسان‌ها در محاصره تأمین نیاز‌های اولیه شان اسیر هستند. انگار برقی به من وصل شده بود و همه انرژی‌ای که از آرزو‌های دوران کودکی و نوجوانی در من جمع شده بود، از تصورات افتخارآمیزی که از گذشته شکوهمند علمی ایران و تمدن اسلامی داشتیم و شور انقلابی‌ای که آثار شریعتی در وجود من انداخته بود، به یکباره زنده شدند. عشق به علم، احساس مسئولیت نخبگی و شور انقلابی و فرهنگی جدید دست به دست هم داد و من را که داشتم به آتش بس متقاعد می‌شدم، نجات داد و کربلای پنجم را رقم زد. رشته تحصیلیم را عوض کردم و شدم جامعه شناس. مسیر زندگیم را تغییر دادم، جایی به نام اندیشکده مهاجر را در دانشگاه شریف برای فکر و کار در اینباره راه انداختیم و با امید و عزم به فعالیت مشغول شدیم.

    اما از بد حادثه باز از پشت پرده تاریخ خبر نداشتیم. حوادث سال 88 شروع شده بود و دقیقاً همان زمانی که ما برای فتح بصره کمربندهایمان را داشتیم سفت می‌کردیم، مشتق نمودار آرمانگریی و انقلابی گری صفر شده بود. ابر‌های سیاسی آسمان کشورمان را تیره و تار کرد. بعد‌ها وقتی اسم رؤسای تشکلمان را در روزنامه رسمی کشور سرچ کردم و دیدم دقیقا در همان زمان که ما مشغول فکر و کار روی پیشرفت ایران و الگوی قرار گرفتن در مسیر تمدن نوین اسلامی بودیم، دوستان ما هر کدام 5 تا 10 بیزینس خصوصی راه انداخته اند و در آن‌ها هیأت مدیره هستند، تازه فهمیدم که این انگار رسم تاریخ است که در این مملکت امثال ما همیشه در آفساید می‌مانند!

    هشت

    من در سال 1366 به دنیا آمدم. سالی که مشتق نمودار روحیه ایرانی‌ها در جنگ در همان سال بود که صفر شد. این را به شما بگویم که هر نموداری حتی اگر در افول خودش هم باشد، مدیون روز‌ها و آدم‌هایی است که مشتق نمودار را با رنج‌های خود مثبت کرده اند.

    دقت کنید که جهان از دو دسته نیرو‌هایی مثبت و منفی تشکیل نشده، بلکه از دو دسته نیرو‌ها و اصطکاک‌ها تشکیل شده: یک عده حرکت هستند و یک عده فرسایش و رکود. یک عده تولید هستند و در مقابلشان یک عده مصرف. یک عده معدودی گاز هستند و تاریخ را به پیش می‌برند و یک عده زیادی ترمز که جلوی هر حرکتی را می‌گیرند تا رکودی که منافع و سلطه آن‌ها را تضمین می‌کند، حفظ کنند. این حرف من نیست، حرف خداست:
    حق مثل آب یا آتش است و باطل نه ضد آن که مثل کف روی آب یا آتش؛ فأمّا الزَّبدُ فیذهب جفاءاً و، امّا ما ینفع الناس فیمکث فی الارض؛ همانا کف‌ها محو می‌شوند و آنی باقی می‌ماند که فایده‌ای به مردمان برساند. (رعد، 17)

    این شما هستید که می‌توانید تاریخ را بسازید، پس نگذارید که تاریخ شما را بسازد. از شمع وجودتان محافظت کنید و از قوه اراده، که جامعه می‌خواهد آکبند نگهش دارید، بیشتر استفاده کنید!

    محمدحسین بادامچی




پذیرش بدون آزمون 600 دانشجوی ارشد دانشگاه تهران


 

  • پذیرش بدون آزمون 600 دانشجوی ارشد دانشگاه تهران

    افسانه محمدی در گفت‌وگو با ایسنا، با بیان این‌که تنها دارندگان طلای دانش‌آموزی از شرکت در آزمون کنکور سراسری معاف هستند، اظهار کرد: دارندگان مدال‌های نقره و برنز ملزم به شرکت در آزمون کنکور سراسری هستند و پس از اعلام نتایج در صورت تمایل می‌توانند مجدداً 5 رشته را انتخاب کنند و سازمان سنجش بررسی و در صورت کسب حداقل 80 درصد نمره قبولی آخرین فرد پذیرش شده در آن رشته معرفی‌نامه پذیرش به دانشجو در دانشگاه مورد تقاضا را خواهد داد. در دانشگاه تهران هر سال شمار قابل توجهی از برگزیدگان المپیاد علمی دانشجویی پذیرش می‌شوند.

    وی با بیان این‌که هنوز نتایج نهایی المپیاد علمی دانشجویی اعلام نشده است، گفت: در مرحله نخست 52 نفر از برگزیدگان این دوره از المپیاد دانشجویی از دانشجویان دانشگاه تهران بوده‌اند.

    کارشناس مسئول بنیاد نخبگان دانشگاه تهران با بیان این‌که از رتبه یک تا 15 المپیاد دانشجویی می‌توانند بدون آزمون وارد مقطع کارشناسی ارشد بشوند، گفت: البته دانشگاه‌های برتر نظیر شریف و تهران تنها رتبه 1 تا 3 المپیاد دانشجویی را بدون آزمون پذیرش می‌کنند بقیه رتبه‌ها(از 3 تا 15) بدون آزمون جذب دانشگاه‌های دیگر می‌شوند.

    محمدی با بیان این‌که طبق آئین‌نامه وزارت علوم 15 تا 25 درصد برتر ورودی‌های هر رشته می‌تواند بدون آزمون از مقطع کارشناسی به کارشناسی ارشد بروند، افزود: پذیرش در دوره دکتری هم به داشتن سوابق علمی، پژوهشی نظیر مقالات، کیفیت و نمره پایان‌نامه، تألیف کتاب و ... است و 20 درصد کل نمره به مصاحبه حضوری دانشجو اختصاص دارد دانشگاه تهران در سال 98 تقریباً حدود 70 نفر از داوطلبین بدون آزمون دکتری را پذیرش کرده است.